به احتمال زیاد نمی دونستین که روز ۳۰ ام مارچ، روز جهانی مداد تشریف داره! و به احتمال خیلی خیلی بیشتر هم نمی دونستین که همین ۳۰ ام مارچ، از قضا روز جهانی قدم زدن در پارک هم هست!!
شاید این دوتا در نگاه اول کاملا بی ربط به نظر برسن، که خب درواقع هستند. این منو یاد معمایی میندازه که کلاهدوز دیوانه در « آلیس در سرزمین عجایب » موقع صرف چای می پرسه :
«نظری داری دربارهٔ اینکه چرا کلاغ شبیه میز تحریر است؟»
وقتی آلیس از کلاهدوز میخواهد خودش جواب معما را بدهد، میگوید: «کوچکترین نظری در اینباره ندارم.»
واقعا ارتباطی بین مداد و قدم زدن در پارک وجود داره؟ بیایین یه خرده دقیقتر به این دو رویداد نگاه کنیم:
روز مداد:
در مورد مداد باید بگم که حدود صد و شصت سال پیش در چنین روزی، آقای هایمن لیپمن (Hymen Lipman) با زدن یه پاکن ناقابل به ته یک مداد تونست حق امتیاز این اثر بزرگ رو به ثبت برسونه …
شاید این موضوع در زمان حاضر با این همه تکنولوژی و پیشرفت، مساله خیلی قابل توجه و چشمگیری نباشه، اما خب با به یادآوردن اینکه همه مون حداقل یه بار با این مداد های پاکن دار، مسئله ریاضی حل کردیم و با فهمیدن اینکه جوابمون غلطه، با خوشحالی تنبلانه ای مداد رو برعکس کردیم و بعد از پاک کردن، جواب درست رو نوشتیم، یه خرده احترام بیشتری براشون قائل میشیم.
اما مداد چرا اینقدر مهمه؟
اگر همین مداد ساده ( ورژن بدون پاکن اش ) رو در نظر بگیریم، یه تیکه گرافیت با پوششی چوبی یا کاغذیه که وسیله خلق ایده های بزرگ در تمام اعصار بوده.
از ادیسون گرفته ( که مدادهای کلفت مخصوصی رو سفارش میداد که براش بسازن تا ایده هاش رو با اونها روی کاغذ بیاره) تا جان اشتاین بک ( که برای نوشتن کتاب هاش فقط از مداد استفاده می کرد و میگن کتاب شرق بهشتش فقط ۳۰۰ تا مداد رو قلع و قمع کرده ) همگی از مداد برای واقعیت بخشیدن به افکار و ایده هاشون استفاده می کردن. هنرمندان و نقاشان هم که دیگه جای خودشون رو دارن.
مداد یعنی چه؟
در واقع، کلمه مداد در زبان انگلیسی (pencil) از ریشه کلمه ی peincel از زبان فرانسوی عهد عتیق گرفته شده که اون هم مشتق کلمه peinture یا painting بوده و به معنای قلم هنرمند هستش.
مداد یا همان قلم هنرمند به افکارمون شکل بیرونی می بخشه و مهم ترین وسیله خلق ایده های ناب برای همه به شمار میره.
روز قدم زدن در پارک :
اینکه اصلا روزی رو به این اسم نام گذاری کردن، به اندازه کافی عجیب هستش و برعکس روز جهانی مداد، چیز زیادی هم در مورد این روز در دنیای مجازی نمی بینیم. اما خب، کلا قدم زدن برای خودش مزایایی داره، حالا میخواد توی پارک باشه یا هرجای دیگه.
جدا از اینکه راه رفتن و تحرک داشتن برای بدن مفیده و از انواع و اقسام امراض و بیماری ها مثل چاقی، فشار خون، انواع سرطان، افسردگی و غیره جلوگیری میکنه، با یه ریزه تعمق در رفتار دانشمندان و نوابغ بزرگ میبینیم که تقریبا همه شون از دم، روزانه یه عالمه پیاده روی میکردن. آدم های مشهوری از جمله :
- آلبرت انیشتین
- داروین
- استیو جابز
- چارلز دیکنز
- چایکوسفکی
- بتهوون
- مارک زوکربرگ
- نیچه
- ارسطو
- و خیلی های دیگه که هر کدوم داستان های مربوط به خودشون رو دارن که چرا قدم زدن جز ارکان زندگیشونه.
ساخت جاده پیشرفت بشریت مرهون همین راه رفتن است!
اما موردی که در داستان های همه این آدمها به چشم میخوره اینه که همه شون معتقد بودن ( یا هستن ) که راه رفتن و قدم زدن به خلق اندیشه کمک میکنه و ایده های تازه ای رو در ذهن شکل میده. چه نویسنده هایی که کل داستان هاشون رو در این قدم زدنها طرح ریزی کردن، چه دانشمدانی که مساله های بغرنج رو موقع راه رفتن در ذهنشون حل کردن و چه آدم های موفقی که قرار ملاقات های مهمشون رو موقع پیاده روی برگزار کردن.
آیا واقعا انتخاب این دو رویداد در یک روز تصادفی بوده؟
اینا رو گفتم که بگم شاید انتخاب روز جهانی مداد و روز قدم زدن در پارک خیلی هم تصادفی نبوده باشه. شاید باید اسم این روز رو بذاریم روز خلاقیت و سعی کنیم یک امروز رو به چیزهای تازه تر فکر کنیم و ایده های جدیدی رو برای کسب و کار یا زندگی مون به کار بگیریم.
یا شاید هم … از کجا معلوم؟ شاید انتخاب این دو رویداد برای یک روز، فقط و فقط شانس محض بوده باشه و مثل کلاغ و میزتحریر ارتباطی با هم نداشته باشن!