شطرنج و بازاریابی را از جهات زیادی می توان به یکدیگر شبیه دانست. به حدی که یک استاد شطرنج و یک استراتژیست بازاریابی اشتراکات و شباهت های زیادی با یکدیگر دارند. در این مطلب ما شطرنج و بازاریابی را از جهات مختلفی با یکدیگر مقایسه می کنیم.
اهداف
بازی شطرنج دو حریف و یک برنده دارد و در آن هر بازیکن به فکر مات کردن شاه طرف مقابل است. درست مثل بازاریابی که هر بازاریاب به فکر موفقیت برند خود و کسب رتبه اول در بازار است.
منابع
صفحه بازی شطرنج درست شبیه به بازار است. هر بازیکن دوازده عدد مهره دارد: یک شاه، یک وزیر، دو رخ (قلعه)، دو فیل، دو اسب و هشت سرباز. هر کدام از انواع این مهره ها یک حرکت خاص و یک اصول بخصوص را دنبال می کنند.
در مقایسه شطرنج و بازاریابی ؛
- شاه همان برند است که هر بازیکن سعی می کند به هر قیمتی از آن محافظت کند.
- وزیر همان استراتژیست بازاریابی است که بر اساس ارزیابی سناریوها و نتایج ممکن برنامه ریزی می کند و برای حرکت یا مسیرهای بعدی تصمیم می گیرد. این کار نیازمند صبر، اطلاعات دقیق و کافی از نیاز خریداران، بازار، رقبا و مهم تر از همه، یک تفکر انتقادی است.
- رخ، فیل و اسب هر کدام نشان دهنده کانال های مختلف بازاریابی هستند که توسط بازاریاب ها برای بهتر دیده شدن استفاده می شوند. هر کدام از این کانال ها دارای محدودیت هایی هم هستند.
- سربازها بیانگر ارزش پیشنهادی برند هستند. آن ها از طریق بازاریابی و کانال های تبلیغاتی (وب سایت، بروشور، وایت پیپر (white paper)، کتاب الکترونیک، وبینار، ویدئو و… ) ارتباط برقرار می کنند. یک بازاریاب خوب می داند سربازی که خوب بازی کرده است (یک قیمت پیشنهادی برند خوب) می تواند ورق را به نفع آن ها برگرداند.
پیش قدم بودن، راز موفقیت
همیشه کسی که حرکت اول را انجام می دهد سود بیشتری می برد. با این حال رقیبان به سرعت با هم بازی می کنند، استعدادهای خود را برای تشخیص موقعیت فعلی خود به کار می گیرند و بعد برای حرکت بعدی برنامه ریزی می کنند. برنامه ریزی حرکت بعد با در نظر گرفتن خطرات، کاری که باید در رویارویی با خطرات انجام شود و اینکه آیا یک حرکت فواید موقت یا طولانی مدتی را به دنبال دارد، انجام می شود. در بازاریابی هم، بازاریاب ها می دانند که شما کجا هستید و در نهایت به کجا می خواهید بروید.
ارزیابی خودتان: باید مزایا، معایب و یا ضعف های خودتان را بررسی کنید و بدانید که این مزایا چطور به هم مربوط می شوند.
ارزیابی بازار: باید توانایی پاسخ به نیازهای برطرف نشده خریداران و بازار را داشته باشید و بتوانید قیمت محصولات را بسته به ویژگی های آن ها ارزیابی کنید. باید بدانید که برند شما چقدر و چطور تحت تأثیر شرایط سیاسی یا اقتصادی قرار می گیرد.
ارزیابی رقبا: باید ضعف رقبا را تشخیص دهید و در زمان مناسب به آن ها ضربه بزنید.
ارزیابی کانال های تبلیغاتی: باید بدانید که کدام کانال تبلیغاتی شما کارایی دارد، کدام کارایی ندارد و دلیل آن چیست؟
ارزیابی محتوا: برای ارزیابی فروش فعلی، «محتوای بازاریابی» و «ارزیابی این موضوع که آیا این محتوا مرتبط است، آیا در کانال های تبلیغاتی و برای خریداران مختلف قابلیت اجرا، هدف گذاری، نظارت و استفاده مجدد را دارد یا خیر؟»، به بازاریاب ها کمک می کند که بایستند و اعتماد سازی کنند. درک موقعیت فعلی به شما کمک می کند که یک طرح بازاریابی واقعی داشته باشید.
یک کمپین همه جانبه دیجیتال می‌خوام
اگر می‌خوای کسب و کارت تو اینترنت بترکونه از همینجا شروع کن
استفاده از راه های بالقوه ای که قوانین سخت و سریعی ندارند
چه بازاریاب باشید و چه بازیکن شطرنج، ممکن است بارها با حرکت های اشتباهی از مسیر موفقیت دور شده باشید؛ اما برای پیشگیری از این اشتباهات می توانید از اصول و معیارهای ثابت شده ای استفاده کنید که می توانند ضامن موفقیت شما باشند. مثلاً در شطرنج قوانین و اصولی وجود دارند که به شما می گویند هر حرکت می تواند چه نتیجه ای داشته باشد. در بازاریابی هم برای اینکه بدانید از طریق یک وب سایت به چه نتایجی می رسید، اصول و قواعدی وجود دارند. با این حال شما به عنوان یک شطرنج باز خوب از همه روش های استراتژیک با هم استفاده نمی کنید.
عجله یعنی احتمال ورود به مسیر غلط
می دانید که برای موفقیت باید نسبت به تطبیق پذیری و ایجاد تغییرات برای حرکت به جلو، هوشیار و فعال باشید. به جای عجله، سعی کنید از زمانی که دارید برای انتخاب بهترین راه استفاده کنید. همچنین، برای اینکه نتایج بزرگ آن را ببینید باید اولین حرکت را شما انجام دهید و در تجربه کردن اعتماد به نفس داشته باشید. این موضوع به طور واضحی در شطرنج و بازاریابی مشترک است.
نیاز به زمان طولانی برای استاد شدن
شباهت دیگر شطرنج و بازاریابی این است که در هر دوی آن ها، برای تقویت مهارت ها و رسیدن به مرحله استادی به سال ها کسب تجربه و درک قوی مفاهیم نیاز دارید و اگر یادگیری را متوقف کنید در مقابل رقبا شکست می خورید.
بازی با احساسات و گیج کردن رقیب، راه موفقیت
در شطرنج و بازاریابی شما سعی می کنید با گیج کردن رقیب کاری کنید که او به جای تصمیمات منطقی، احساسی تصمیم بگیرد و عمل کند. برای این کار می توانید با انجام یک حرکت منطقی و اصولی، رقیب خود را گیج کنید. در این صورت رقیب شما فکر می کند که شما از یک الگوی خاص پیروی می کنید.
بهترین راه برای بهبود کسب و کار / بازی شما این است که با یک بازیکن بهتر بازی کنید. اگر با کسانی که نسبت به شما مهارت های کمتری دارند رقابت کنید، هیچ وقت پیشرفت نخواهید کرد. همین طور اگر یک بازاریاب با رقبای ضعیف تر از خودش رقابت کند و در یک تیم بی انگیزه و ضعیف کار کند نمی تواند رشد کند.
در نهایت می بینید که بازی شطرنج، اصول و چالش های آن با انواع بازاریابی، قواعد و چالش های آن ها بسیار شبیه است. نظر شما چیست؟ آیا وجه مشترک دیگری هم میان آن ها وجود دارد؟
منبع: marketerstouchpoint
بد نیست برای اطلاعات بیشتر این مطالب را نیز مطالعه کنید:
هفت دلیل برای استفاده از دیجیتال مارکتینگ در شرایط رکود و تحریم